تاریخ از غیبت و غربت اولیاءخدا حرف ها دارد... ما مردمان، همیشه تاریخ را بد رقم زده ایم ، ادریس در میان مردمش بود و از آنان گریخت. برادران یوسف او را از خود راندند و یوسف در چاه نهان شد و یعقوب سال ها در فراقش گریست. موسی از جور و ستم فرعون سال ها در سرزمین شعیب زیست. و اینک...تنها یادگار فاطمه(سلام الله علیها)، حجت خدا، آواره ی شهرهاست و آسمان کنعانمان بی ماه کنعان تیره و تار گشته است.کتاب ماه کنعان نوشته آقای داوود صفرزاده کتابی است که در آن داستان زندگانی حضرت ادریس و و غیبتشان و زندگانی حضرت یوسف و غیبتشان و در انتها زندگانی حضرت صاحبالزمان و شباهتهایشان به زندگانی این دو پیامبر الهی به نحو بسیاز ریبا و ملموسی بیان شده است. کمتر کسی اطلاع دارد که حضرت ادریس نیز غیبتی داشتند و از این جهت شباهتی بین ایشان و امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف وجود دارد. غیبت حضرت یوسف نیز که بر همه آشکار است، نویسنده با بیانی زیبا و دلنشین کوشیده است که شباهتهای غیبت این سه ولی الهی را نشان دهد، و بکوشد که از دیرباوری غیبت امام عصر نزد همگان کم کند
پانصد سوار مأمور دستگیری ادریس بودند. فرمانده ی آن ها نزدیک جمعیت رسید؛ به آرامی اسب راند. در پی او سربازانش را آهسته شکافتند. مقابل ادریس رسیدند. فرمانده ی آنها گفت:
ای ادریس! ما فرستاده ی حاکم هستیم. باید تو را نزد او ببریم
ادریس گفت: به بدن بی جان دوستانتان نگاه کنید. وقت آن نرسیده که عبرت گیرید؟
فرمانده که تا آن لحظه متوجه جنازه ی هم قطارانش نشده بود با سخن ادریس نگاهی به آنان انداخت. عرق سردی بر پیشانیش نشست. آب در گلویش خشکید. چطور ممکن است؟
نویسنده
قطع
تعداد صفحه
نوع جلد
نوع کاغذ
نوبت چاپ
ناشر
شابک
محصولات مرتبط

ارسال سفارشی
ارسال به سراسر کشور

قیمت شگفتانگیز
تا سقف 40% تخفیف

دیدگاه خود را بنویسید