مدينه دهشت زده رحلتِ پيشواى عظيم خويش است. دوستداران چشمانى اشك آلود دارند و دلهايى غمگين. ماه درون خانه در كار تغسيل خورشيد است و ستارگان گِرد او ماتم زده.آن سوتر، كوچه هاى منتهى به سايبانى فراخ رهگذرانى را در خود جاى مى دهد كه به شتاب مى روند تا جشن فرمانروايى تاريكى را با هم به توطئه بنشينند. نامش «سقيفه بنى ساعده» است.آنجا، هواداران ظلمت سرنوشتِ تاريخ را دستكارى مىكنند و خلافت الاهى، اين همزادِ ديرين امامت، را به تزوير و زور مى ربايند و بر اندام آن، لباسِ تنگ بشرى مى پوشانند... استاد عبدالفتّاح عبدالمقصود، نويسنده فقيد مصرى، در «خاستگاه خلافت» ازديدگاه یک پرورش يافته جامعه سقيفه باور، امّا با عينکِ انصاف و آزادانديشى، به بررسى و تحليل جزئيّات روايات تاريخى در اين زمينه مى پردازد.
دیدگاه خود را بنویسید