او هم اکنون هست...
که به برکتش کنار همیم...
قدرش را بدانم...
غریبترین و ناشناس ترین همهکارۀ عالم، ازت ممنونم...
ممنونم که هم اکنون هستی و رنگ میدهی به لحظه لحظۀ بودنم ...
خدا دلت را شاد کند...
نویسنده
فاطمه فانی
قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
تعداد صفحه
56
نوع کاغذ
کرم اروپایی
انتشارات
آفاق معرفت
شابک
978-622-8030-10-4
محصولات مرتبط

ارسال سفارشی
ارسال به سراسر کشور

امیرعلی کریمی
خلاصه نقد و تحلیل کتاب «او هم اکنون هست»:
کتاب او هم اکنون هست بازتاب نگاه شخصی زنی ۳۵ ساله به زندگی روزمره، اجتماع و معنویت است؛ زنی که در برابر فشارهای خانوادگی، ناهنجاریهای اجتماعی و احساس بیپناهی، به باور «حضور همیشگی امام زمان (عج)» پناه میبرد. این باور برای او نهتنها یک حقیقت دینی، بلکه یک پناهگاه ذهنی برای کاهش اضطراب و یافتن معنا در بینظمیهای زندگی است.
از منظر روانشناختی، چند سازوکار مهم در متن قابل تشخیص است:
1. مکانیزم مقابلهای معنوی: عبارت تکرارشونده «او هم اکنون هست» ابزاری برای معنابخشی به رنج و امیدسازی در دل بحران است؛ ابزاری آرامبخش اما غیرحلگرایانه.
2. نشخوار ذهنی: نویسنده دائماً وضعیت موجود را با ایدهآل ذهنی خود مقایسه کرده و در شکاف میان آنها غرق شده است.
3. نیاز به تکیهگاه و احساس ناتوانی: ناتوانی در اثرگذاری بر محیط، او را به سمت پناهگاهی معنوی سوق داده که حس کنترل غیرمستقیم میبخشد.
4. انزوای هیجانی: او با وجود بودن در میان مردم، احساس تنهایی میکند؛ بهویژه در رابطه با همسری که باورهای او را جدی نمیگیرد.
از منظر جامعهشناختی:
1. آنومی اجتماعی: مشاهداتش از اجتماع، نشان از فروپاشی نظم و اخلاق دارد. در این فضای سرد، به نیرویی ماورایی برای بازسازی نظم پناه میبرد.
2. بیگانگی شهری: اطرافیان به شخصیتهایی بیروح تقلیل یافتهاند؛ این بیگانگی، عطش رابطهای درونی و معنوی را تشدید میکند.
3. تضاد نقشها: او میان هویتهای چندگانه مادر، زن شاغل، مذهبی و همسر، گرفتار است و در تلاش است این تکهها را با محوریت «او» به هم پیوند دهد.
4. شکاف نسلی: دغدغه تربیت فرزندان در فضایی ناسازگار با ارزشهایش، او را به چنگ زدن به ایدهی «منجی حاضر» سوق داده است.
در بخش نقدهای بنیادین، چند پرسش مهم مطرح میشود:
«او» دقیقاً کیست؟ این واژه میتواند مصداقهای مختلفی داشته باشد و نشان میدهد بیشتر نمادین و ذهنی است تا یک حقیقت روشن دینی.
آیا این باور واقعاً مشکلی را حل میکند؟ پناه بردن به «خدای رخنهپوش» شاید نوعی جبران برای کمبود روابط حمایتی باشد.
آیا با یک کلیدواژه میتوان تمام مسائل را حل کرد؟ خیر؛ این نگاه، نوعی گریز از مواجهه واقعی با بحرانهاست.
چرا هیچ تغییری در زندگیاش رخ نمیدهد؟ چون این باور صرفاً درونی و ذهنی است، نه راهحلی عملی یا اجتماعی.
نتیجهگیری:
کتاب، بیش از آنکه تجلی یک ایمان خالص باشد، بازتاب روانی زنی گرفتار بحران، تنهایی و بیپناهی است که برای معنا یافتن، به مفهومی معنوی و حاضر پناه میبرد. این پناهگاه ذهنی، نه از سر قدرت ایمان، بلکه از سر نیاز به ثبات و امید در جهانی متزلزل ساخته شده است.
دیدگاه خود را بنویسید