قصۀ سه رفیق است که در صحنه ای، دو نفر از انها (حبیب و میثم) چگونگی به شهادت رسیدن یکدیگر را خبر میدهند و سپس سومین رفیق (رشید هجری)که دقایقی پس از رفتن آن دو از محل مذکور (بازاری در کوفه) به آنجا میرسد، سخن میثم را درباره شهادت جبیب تکمیل میکند.مردمی که این حرفها را میشنوند، میخندند و آنان را دیوانه میپندارند. اما در سه فصلجداگانه از این کتاب، که زندگی هر یک به طور مستقل به نگارش در میآید، آن سخنان تأیید میشود. این سه فصل در علین حالی که از هم جدا هستند و هر یک به صورت حادثۀ مستقل میباشند، ولی هم از نظر تاریخی، و هم از منظر ارتقای معنوی هر سه رفیق ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. اضافه بر این، در هر بزنگاهی و مناسبتی، نکات مهمی از معارف اهل بیت مطرح شده که بار معنوی کتاب شناخت و هرچه بیشتر این سه رفیق را افزون نموده است
دیدگاه خود را بنویسید