گفتمان آفرینی و گفتگوسازی پرگسترده ی " مالک بن نویره" در تاریخ و فرهنگ اسلامی، دوقطب فکری-اعتقادی در تاریخ و اندیشه ی اسلامی پدید آورد: قطب متحد گفتمانی "مالک" همدلانه وی را صحابی صالح نبوی(ص)و ایستاده بر ساحت فضیلت می شناسند، و قطب منتقد مصمم بر کتمان"مالک" و کمینه سازی"واقعه اش" سلوک می کنند. به طور طبیعی انتظارمی رفت که رقابت ایدئولوژیک دامن بگستراند و درحوزه های تاریخی، کلامی، فقه سیاسی، تاریخ سیاسی و حدیثی میان اندیشمندان مسلمان در دو جبهه ی متحد و منتقد درگیرد. چنین شد و آنگاه ابن نویره گسترده تر و موثرتر از صدهاصحابی در کانون توجهات اسلامی نشست و با مناقشه های تئوریکی که برانگیخت، حوزه های کلامی، فقهی،حدیثی و تاریخی به ویژه تاریخ سیاسی اسلام را معطوف خویش داشت. نویسندگانی مالک را بر قله ی عزت نشاندند و گروهی در قعر ذلت،تقابل تئوریک و شکاف اندیشه تا آنجا پیش رفت که میراث مکتوب مسلمین، مرام و اندیشه ی وی را میان "ایمان" و "ارتداد" در نوسان داشت و نگاشت.
دیدگاه خود را بنویسید