اگر به نبود او عادت کرده و در تکرار روزمرگیهایمان گم شدهایم، شاید این کتاب همان کورسوی امیدی باشد که به نور ولایت و هدایت راهنماییمان کند. «شهریار هستی» ما را به دیدار امام و محبوبمان که سالهاست چشممان به تاریکی غیبت او عادت کرده است، میبرد. این کتاب به قلم وزین حسن تاجری به رشته تحریر درآمده است. با زبانی دردمندانه و پرمهر، همچون کسی که از محبوبش دور افتاده با او سخن میگوید و معرفتش را نسبت به او زمزمه میکند. شهریار هستی، به آن دسته از شؤون و ویژگیهایی میپردازد که امام زمان علیه السلام به عنوان حجت خدا بر روی زمین برعهده دارد و امکان و نحوۀ تحقق آنها را در دوران غیبت بررسی میکند. امید میرود خواندن این کتاب نور ولایتش را در قلبهایمان روشنتر کند.
چقدر مشتاقانه در انتظار ظهور امام زمان علیه السلام نشستهایم؟ آیا یک به یک روزهایمان در غفلت و بیخبری میگذرد؟ شیعۀ واقعی چگونه مشتاق دیدن اوست؟
اساساً چه چیزی بالاتر از انتظار فرج است که حتی پیامبر بزرگوار و ائمۀ اطهار علیهم السلام نیز در حسرت دیدار او بودند؟ نه تنها آن بزرگواران که تمام هستی به انتظار او نشستهاند و برای روزی که او میآید آفریده شدهاند. آیا ما هم اینگونه در انتظاریم؟ حالِ ما چگونه است؟ آیا همراه با پیشوایانمان به سوی هدف آفرینش گام برمیداریم یا چون بسیاری در گمراهی به سر خواهیم برد؟
شاید گاهی گمان میکنیم به خاطر غیبت امام زمان علیه السلام، اگر نگوییم همه، بسیاری از فیضها و برکاتی که ممکن بود از ایشان به شیعیان برسد دیگر وجود ندارد. ما به عنوان پیروان آن حضرت، محروم از نعمت وجود ایشان شدهایم.
این حرف چندان صحیح نیست!
بله، درست است وجود مبارک امام زمان علیه السلام، اکنون به خواست خداوند از نظرها غایب شده است و چون یوسف پیامبر در میان مردمان زندگی میکند بیآنکه او را بشناسیم. نمیدانیم کجا به محضرش برسیم تا روی ماهش را نظاره کنیم و صدای صوت دلنشین قرآنش را بشنویم.
اما چرا این جمله اشتباه است؟
گفتیم که حضرت مهدی همچون یوسف پیامبر در میان مردم زندگی میکند. با آنکه برادران یوسف به او حسادت کردند و به چاه انداختنش اما در نهایت با لطف و مهربانی با آنها رفتار کرد. با این که او را نمیشناختند نه تنها قوم خود را که تمام مردم مصر از وجود بابرکتش متنعم شدند. حضرت صاحب الزمان نیز چون یوسف پیامبر بلکه به مراتب بیشتر از او، شیعیان را مورد لطف و رحمت خود قرار خواهند داد. اما چگونه آن خورشید عالمتاب از پشت ابرهای غیبت شیعیان را بهرهمند میسازد و آنها را هدایت میکند.
کتاب شهریار هستی بعد از آن که غیبت و غربت آن حضرت را برای ما شرح میدهد، توضیح میدهد که چگونه زمانی که خدای متعال اراده کند، بیدرنگ آن ماه منیر، یکپارچه جهان را به نور معرفت الهی روشن میکند.
در این کتاب شوؤن مختلف امامت آن حضرت و چگونگی تحقق آن در زمان غیبت بیان میشود. با خواندن این کتاب خواهیم فهمید که وظیفۀ ما نسبت به ایشان چیست تا بتوانیم در سایۀ انجام وظایف خود دریچۀ قلبمان را برای پذیرش معرفتِ حضرت باز کنیم. ابتدای کتاب تا میانههای آن متنی ثقیل و ادبی دارد. شاید برای آنکه با طمأنینه و تأمل بیشتر کتاب را ورق بزنیم و با هر کلمه و جملهاش بتوانیم پیوند قلبی برقرار کنیم. تا نکات نابی که در ارتباط با امام زمان و تعلق خاطر به او بیان شده جرعه جرعه گوارای جان و دلمان شود. از میانۀ کتاب مفاهیم و معارف ذکر شده با زبانی سادهتر بیان شده تا قابل درک و فهم باشد. شاید همراه داشتن قلم و کاغذ در این بخش کتاب کمک کند تا رشتۀ مطالب را از دست ندهیم و با کتاب همراه باشیم. در انتهای کتاب بار دیگر ندبه و نوای شیعهای جدا مانده از صاحب و مولایش را میشنویم که به سویش دست تمنا و یاری بلند کرده است. با آن که از دیدارش محروم است امید دارد تا مولایش خود را به او بشناساند.
کتاب شهریار هستی کتابی است که هر گاه دلتنگ او میشویم، میخواهیم او را بیشتر بشناسیم یا به کسی معرفی کنیم، بیاختیار نامش بر زبان خواهد آمد.
دیدگاه خود را بنویسید