«فرزندى را كه به مدرسه مى آيد، غالبا در سنّى مى يابيم كه بايد وى را آزاد و مستقل بشناسيم و به آزادى و استقلال او پايگاهى از تعقّل و داورى صحيح و معرفت هاى بايسته بدهيم؛ كه اگر هم خود مى رود و خود خويشتن را مى برد، درست برود و درست ببرد و به مقصدى لايق برساند.» اين جملات ـ كه عينا از مقدّمهى كتاب حاضر نقل شده است ـ درآمدى است براى تحقيقى كه به بررسى علل ناكامى والدين در اثرگذارى مثبت و دلخواه برفرزندانشان اختصاص يافته است. در فصل اوّل اين پژوهش، پاسخ دانش آموزان جوان دبيرستانى به پرسش هايى درباره ى اندرزگوى شايسته و اندرزگويى سنجيده نقل گرديده و درفصل دوم نيز به نظرسنجى از آنان درباره ى ويژگى ها و رفتار پدر نمونه پرداخته شده است. مطالعه ى ديدگاه هاى روشن، ساده و صميمى اين دانش آموزان ـ كه گاه بسيار ژرف و باريك بينانه طرح شده اند ـ مى تواند راهنماى والدين و مربّيانى باشد كه به اِعمال روش تربيتى صحيح و آگاهى يافتن از رموز پندپذيرى فرزندان علاقه مند هستند.
دیدگاه خود را بنویسید